کد مطلب:301548 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

منزلت و مقام حضرت زهراء در پیشگاه پروردگار در روز قیامت


1- از محمد بن مسلم روایت شده كه گوید از حضرت باقر علیه السلام شنیدم كه می فرمود: حضرت زهراء را در مدخل جهنم ایستادنی ویژه می باشد، در روز قیامت بر پیشانی هر كس، مومن و یا كافر نگاشته شده است. به آن دوستی، كه گناهان زیادی انجام داده دستور داده می شود كه وارد آتش شود، حضرت بین دو چشم او می خواند كه وی محب است، آنگاه می گوید: ای خدا و ای مولای من، تو مرا فاطمه نامیدی و به وسیله من، آنكس را من و ذریه ام را دوست می دارد از آتش جدا می سازی، وعده تو راست است و تو از نویدی كه داده ای تخلف نمی كنی.

خداوند متعال می فرماید: راست می گویی ای فاطمه، من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو كسی كه تو را دوست داشته و به ولایت پذیرفته و ذریه تو را دوست داشته و به ولایت پذیرفته باشد از آتش نجات می دهم، وعده من حق است و از نویدی كه داده ام تخلف نخواهم كرد، از آن جهت برای این بنده فرمان داده ام (كه به آتش برده شود) تا تو درباره او شفاعت كنی، تا برای فرشتگان و پیامبران و رسولانم و كسانی كه در این جایگاه ایستاده اند قدر و منزلت تو در نزد من روشن شود كه هر كس را بر پیشانیش بخوانی مومن است، دستش را بگیری و به بهشت واردش


سازی. [1] .

2- از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است كه فرمود: هنگامی كه خداوند خلائق اولین و آخرین را مبعوث گرداند منادی پروردگارمان از زیر عرش خداوند صدا می زند، ای گروه خلائق دیدگان را ببینید كه فاطمه دختر حضرت محمد و بانوی زنان جهانیان، می خواهد بر صراط بگذرد، در صحنه قیامت نیست مگر آنكه چشمهایش را می بندد به جز حضرت محمد و علی و حسن و حسین و فرزندان پاك آنان، چرا كه فرزندان آن حضرتند، هنگامی كه وارد صحرای محشر شود دنباله چادرش بر روی صراط كشیده می شود، یك سر آن در بهشت به دست خود آن حضرت است و سر دیگرش در عرصه قیامت است، منادی پروردگار صدا می زند: ای دوستداران فاطمه علیهاالسلام به گوشه های چادر بانوی زنان جهانیان چنگ زنید، و كسی از دوستداران حضرت فاطمه باقی نمی ماند مگر اینكه به گوشه ای از اطراف چادر آن حضرت چسبیده است تا اینكه بیش از هزار فئام و هزار فئام به آن می چسبند، گفتند یك فئام چه قدر است؟ فرمود، هزار هزار، كه به وسیله آن حضرت، از آتش نجات می یابند. [2] .

3- از حضرت صادق علیه السلام روایت شده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود چون روز قیامت شود برای حضرت زهرا قبه ای نورانی نصب گردد، حسین علیه السلام در حالی كه سرش را به دست گرفته وارد می شود، همینكه چشم حضرت زهراء به او می افتد ناله ای می زند كه در آن جمع هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مومنی باقی نمی ماند مگر اینكه گریه می كند.

4- از حضرت صادق علیه السلام روایت شده كه جابر به حضرت باقر علیه السلام


گفت: ای پسر پیامبر فدایت شوم، حدیثی در فضیلت جده ات حضرت فاطمه علیهاالسلام برایم بگو كه هر گاه به شیعیانت بگویم خوشحال شوند، حضرت فرمودند چون روز قیامت بر پا شود برای پیامبران و مرسلین منبرهائی از نور نصب می شود، منبر من بالاتر از همه آن منابر است، آن گاه خداوند متعال می فرماید: ای محمد خطبه بخوان، من بگونه ای سخنرانی می كنم كه هیچ یك از انبیاء چنان خطبه و سخنرانی را نشنیده اند بعد برای اوصیاء و جانشینان منبری از نور نصب می شود و در وسط آنها برای وصیم علی بن ابیطالب منبری از نور كه بالاتر از منابر آنان است نصب می شود، خداوند متعال به علی علیه السلام می فرماید، سخنرانی كن، حضرت خطبه ای می خواند كه به ماندش از هیچ یك از اوصیاء شنیده نشده است، بعد برای فرزندان انبیاء و مرسلین منبری از نور نصب می شود و برای دو پسر و نواده، و ریحانه دوران زندگیم منبری از نور گذاشته می شود و به آنها گفته می شود خطبه بخوانید، آنان نیز به گونه ای سخنرانی می كنند كه كسی بدانگونه از فزندان انبیاو و مرسلین نشنیده است، بعد جبرئیل كه منادی پروردگار است صدا می زند: فاطمه دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم كجا است؟ خدیجه دختر خویلد كجا است؟ مریم دختر عمران كجاست؟ آسیه دختر مزاحم كجا است؟ ام كلثوم مادر یحیی بن زكریا كجا است؟ اینها از جای برمی خیزند و خداوند متعال می فرماید: ای همه كسانی كه جمع شده اید امروز كرامت و بزرگواری از آن كیست؟ محمد و علی و حسن و حسین پاسخ می دهند از خداوند یكتای قهار، خداوند متعال می فرماید: ای گروه خلائق، من كرامت و بزرگواری را بر محمد و علی و حسن و حسین و فاطمه قرار دادم، ای جماعت سرها را پائین انداخته، چشمها را فروبندید، این فاطمه است كه به سوی بهشت حركت می كند، جبرئیل ناقه ای از ناقه های بهشتی با پیشانی باز و گسترده، و پاهائی از لولو تازه، در حالیكه بر پشتش جایگاهی آراسته به


مرجان نهاده برایش آورده و جلو پایش می خواباند و حضرت بر آن سوار می شود، خداوند یكصد هزار فرشته را مامور می كند كه در سمت راست و یكصد هزار فرشته در سمت چپ قرار گیرند و یكصد هزار دیگر آن حضرت را بر روی خود حكم كنند تا اینكه بر كنار در بهشت قرار گیرد، به آنجا كه رسید روی برگردانده و می ایستد،خداوند متعال می فرماید: ای دختر حبیب من، چه شده است كه ایستاده و روی برگردانده ای؟ من دستور داده ام تو را بهشتم وارد كنند؟ حضرت می گوید: پروردگارا دوست دارم قدر و ارزش خود را در این بدانم، خداوند متعال می فرماید: ای دختر حبیبم، برگرد و به كسانی كه در دلشان محبت تو و یا محبت یكی از فرزندان تو را دارند نگاه كن و دست آنان را بگیر و به بهشت داخل كن.

حضرت باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند ای جابر، آن حضرت در آن روز شیعیان و دوستان خود را به سان پرنده ای كه دانه خوب را از دانه بد تشخیص داده و برمی چیند شناسائی كرده و جدا می سازد، هنگامی كه بر در بهشت شیعیانش اطراف او جممع شدند، خداوند به دل آنان می افكند كه بایستد، و روی برگردانند و پشت سرشان را نگاه كنند، خداوند به آنها می فرماید: ای دوستان من به چیز نگاه می كنید و چرا روی برگردانیده اید، با اینكه حضرت فاطمه درباره شما شفاعت كرده است؟ می گویند: پروردگارا می خواهیم قدر و ارزش خود را در این روز بدانیم، خداوند می فرماید: ای دوستان من برگردید و به كسانی كه شما را به خاطر دوستی فاطمه دوستتان دارند نگاه كنید، به كسی كه به خاطر محبت فاطمه به شما غذا داده، به كسی كه به خاطر محبت فاطمه به شما لباس داده به كسی كه به خاطر دوستی فاطمه به شما جام آبی داده، به كسی كه درباره محبت فاطمه غیبتی را از شما برطرف ساخته نگاه كنید، دستش را گرفته و او را وارد بهشت كنید.


حضرت باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند در بین مردم كسی جز شك كننده، یا كافر و یا منافق باقی نمی ماند، اینان هنگامی كه در طبقات جهنم قرار گرفتند به بیان الهی فریاد می زنند كه «فما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم [3] و عرضه می دارند و: «فلو ان لنا كره فنكون من المومنین [4] ».

حضرت باقر علیه السلام می فرماید: هیهات، هیهات، از آن چه كه می خواهند ممنوع و بازداشته می شوند، «و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و انهم لكاذبون» [5] .

5- از ابن عباس روایت شده كه از امیرالمومین شنیدم كه می فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر حضرت فاطمه وارد شد او را غمگین و اندوهناك دید، فرمود: چرا محزونی؟ گفت: پدرجان به خاطر یادآوری روز قیامت و برهنه ایستادن مردم در آن روز، فرمود: دخترم، قیامت روز بزرگی است، لكن جبرئیل از طرف خداوند به من خبر داد كه خداوند فرموده: در روز قیامت كه زمین شكافته شده اولین كسی كه از زیر زمین بیرون می آید من هستم، بعد پدرم حضرت ابراهیم، بعد حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام، بعد خداوند متعال جبرئیل را همراه با هفتاد هزار فرشته نزد تو می فرستد، بر سر قبر تو هفت گنبد نورانی نصب می كنند، اسرافیل سه جامه نورانی برای تو می آورد و بالای سر تو ایستاده و تو را صدا می زند: ای فاطمه، دختر محمد به پاخیز و به سوی محشر بیا، تو با كمال آرامش و بدون ترس، در حالی كه كاملا خود را پوشانده ای از جا حركت می كنی،


اسرافیل حله های بهشتی را به تو می دهد و می پوشی، روفائیل مركبی نورانی كه افسارش از لولو تازه است و هودجی زرین بر آن قرار دارد برایت حاضر می كند و تو بر آن سوار می شوی در حالی كه افسارش به دست روفائیل است و پیش روی تو هفتاد هزار فرشته كه لوای حمد و ستایش به دست دارند در حركت هستند، بعد از آن كه به راه افتادی هفتاد هزار حوریه از تو استقبال كرده، از دیدار تو اظهار شادمانی می نمایند در دست هر یك از آنها مجمره ای [6] نورانی است، بوی عود از آن پخش می شود بدون آن كه آتشی وجود داشته باشد، تاج های زبرجد نشان سبز بر سردارند و فورا بعد از استقبال از تو در سمت راست تو قرار می گیرند بعد از آن كه از كنار قبرت دور شدی مریم دختر عمران بهمراه عده ای از فرشتگان به همان تعداد كه با تو بودند به استقبال تو می آید و بر تو سلام می كند و با همراهانش در سمت چپ تو قرار می گیرند، بعد مادرت خدیجه دختر خویلد كه نخستین زنی است كه به خدا و رسولش ایمان آورد به همراه هفتاد هزار فرشته كه به دست خود پرچم تكبیر دارند از تو استقبال می كند، نزدیك كه آمدی حواء و آسیه بن مزاحم در بین هفتاد هزار حوریه به استقبال تو می آیند و با همراهان خود در ركاب تو حركت می كنند در آن هنگام كه خداوند هم آفریدگان را در یك صحنه گرد می آورد و همگی در یك سطح قرار می گیرند تو در وسط آنان می ایستی بعد منادی زیر عرش خدائی به طوری صدا می زند كه همگی بشنوند و می گوید: دیده فروبندید تا فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و همراهانش عبور كنند، در آن هنگام تنها كسی كه می تواند به تو نگاه كند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و علی بن ابی طالب است، آدم حواء را می طلبد و او را با مادرت در پیش روی تو می بیند.


بعد منبری نورانی كه هفت پله دارد برای تو نصب می شود در بین هر پله ای تا پله دیگر صفوف فرشتگان ایستاده و پرچم های نورانی به دست گرفته و حورالعین از چپ و راست منبر صف كشیده اند، نزدیكترین زنانی كه در سمت چپ تو ایستاده اند حواء و آسیه می باشند، هنگامی كه بر بالای منبر قرار گرفتی جبرئیل نزد تو آمده و به تو می گوید:

ای فاطمه حاجت خود را بخواه و تو می گوئی، پروردگارا حسن و حسین را به من نشان ده. در این هنگام رگهای بریده گردن حسن نزد تو آمده در حالی كه خون از آن جاری است و می گوید: پروردگارا امروز حقم را از كسانی كه به من ستم كردند بگیر، در این هنگام خداوند جلیل خشمگین شده و به خاطر خشم او جهنم و همه فرشتگان به خشم می آیند، جهنم به خروش می آید و ناله ای سر می دهد، شعله های آتش زبانه می كشد و كشندگان حسین و فرزندان و فرزندان فرزندانشان را به كام خود فرومی برد، آنها می گویند خداوندا ما كه در زمان حسین نبودیم خداوند به شراره های دوزخ می فرماید، آنان را از روی چهره ها و كبودی چشمان و سیاهی صورتهایشان بگیرید، از موی جلو سرشان بگیرید در پائین ترین بخش جهنم بیفكنید كه اینان نسبت به دوستان حسین سخت گیرتر از پدرانشان بودند كه با حسین جنگیده و او را كشتند، و تو در آن لحظه فریاد و شیون آنان را در جهنم می شنوی.

بعد جبرئیل می گوید: ای فاطمه حاجت خود را بخواه و تو می گوئی، پروردگارا شیعیانم، خداوند متعال می فرماید: آنان را بخشیدم، می گوئی پرودرگارا شیعیان فرزندم، خداوند می فرماید: آنان را بخشیدم، می گوئی: پروردگارا شیعیان شیعیانم، خداوند متعال می فرماید: جلو برو كه هر كس كه دست به دامن تو زد در بهشت همراه شیعیانت، و شیعیان فرزندانت و شیعیان امیرالمومنین با كمال آرامش به را می افتی و


آنان بدون ترس و پوشش كامل در حالی كه سختیهایشان از بین رفته، مسیر برایشان سهل و آسان گشته، دیگران در ترس و وحشتند و آنان هیچ ترسی ندارند دیگران تشنه هستند و آنان سیرابند بدینسان به حركت خود ادامه می دهند به در بهشت كه رسیدی دوازده هزار حوریه كه پیش از تو و بعد از تو هیچ كس با آنان دیدار و برخورد نكرده با تو ملاقات خواهند كرد تازیانه ای نورانی در دست دارند و بر اسبهائی نورانی كه زین و برگشان از طلای زرد و یاقوت و افسارشان از لولو تازه و بر روی هر یك طاقه ای از سندش افتاده سوارند، وارد بهشت كه شدی ساكنان بهشت به تو خوش آمد می گویند، برای شیعیانت سفره هائی زرین بر ستونهای نورانی گسترده و آنان به خوردن مشغول می شوند و در حالی كه هنوز دیگر مردم مشغول حسابند اینان در بهشت برین و جاودانه هر آن چه كه بخواهند برایشان آماده است. [7] .

اخبار و روایات گذشته ای كه بر عظمت مقام موقعیت ویژه و مخصوص آن حضرت در پیشگاه خداوند متعال و اینكه آن حضرت شیعیان و دوستان خود را به مانند پرنده ای كه دانه خوب را از بد جدا می كند از دیگران جدا می سازد. نكته لطیفه ای را برای شما به ارمغان می آورد و آن اینست كه محبت آن حضرت ارزش ذاتی و مستقل دارد و به خودی خود ایمان و حسنه بوده و بغض آن حضرت سینه و كفر به حساب می آید، و هم چنین محبت دیگر معصومین علیهم السلام، همانگونه كه روایت شده كه «محبت حضرت زهراء ایمان است و بغض آن حضرت نفاق است». [8] و در روایتی دیگر در تفسیر «حی علی خیر العمل»از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمود: مقصود از «خیر العمل» ولایت است.


و در روایت دیگر: «خیر العمل» نیكی كردن به حضرت فاطمه و فرزندان آن حضرت است. [9] .

و از سلمان روایت شده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای سلمان هر كس دخترم فاطمه را دوست داشته باشد در بهشت با من خواهد بود و هر كس او را دشمن داشته باشد در آتش خواهد بود، ای سلمان محبت فاطمه در یكصد موقف سودمند خواهد بود كه آسان ترین آنها مرگ و قبر و میزان و محشر و صراط و محاسبه است. [10] .

و در حدیثی طولانی آمده: «بسم الله الرحمن الرحیم» تحیتی است از خداوند متعال به محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه الزهراء و حسن و حسین و نوادگان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امانی است برای دوستدارانشان تا روز قیامت است. [11] كه روایات بسیار دیگری نیز همانند آنچه در كتب روائی آمده است.


[1] بحارالانوار 18/ 51.

[2] بحارالانوار 18/ 68.

[3] الشعراء 100- 102، شافع و حمايت كننده اي برايمان نيست، كه اگر مي توانستيم بازگشت كنيم از مومنان بوديم.

[4] الشعراء 100- 102، شافع و حمايت كننده اي برايمان نيست، كه اگر مي توانستيم بازگشت كنيم از مومنان بوديم.

[5] الانعام، 28، اگر بازگردانيده شوند به همان چه كه از آن نهي شده اند بر خواهند گشت آنان دروغ گويانند.

[6] مجمر مساوي است با منقل آتش و وسيله اي كه در آن عود و عنبر مي سوزانند.

[7] بحارالانوار 8/ 53- 55.

[8] شرح حديدي 16/ 282

[9] توحيد شيخ صدوق 241.

[10] مقتل الحسين عليه السلام تاليف خوارزمي /59 «ينابيع الموده» /236.

[11] مقتل الخوارزمي/ 95.